هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند حرص و طمع، ناپایداری دنیا، نگاه سطحی به زندگی، و تفاوت بین ظاهر و باطن میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارههای مختلف، به انتقاد از رفتارهای انسانی و نگاه محدود به مادیات پرداخته و بر اهمیت نگاه عمیق و معنوی تأکید دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۳۱۷۶
همین سرگشتگی چشم حریص از مال می بیند
چه آسایش زخرمن دیده غربال می بیند؟
جهان چون چشم سوزن می شود در چشم کوته بین
اگر کوتاهیی در رشته آمال می بیند
اجل بار گرانباران دنیا را سبک سازد
بود در خواب اگر آسایشی حمال می بیند
خرابیهای ظاهر، گنج در ویرانه می دارد
مبصر جغد را مرغ همایون فال می بیند
چه گل چیند زعمر خود گنهکاری که عالم را
زخون بیگناهان طشت مالامال می بیند
بر آن بالغ نظر رحم است در قید جهان بودن
که اوضاع جهان بازیچه اطفال می بیند
نگیرد آب گوهر جای گرد خاکساری را
به دریا متصل شد سیل و در دنبال می بیند
لب جان بخش روح الله و چشم تنگ سوزن را
به یک چشم غلط بین دیده دجال می بیند
نماند از عمر یک دم خواجه مغرور را افزون
زغفلت همچنان مستقبل احوال می بیند
نباشد هر که را در خیر دست از کوته اندیشی
چه گل از عمر می چیند، چه خیر از مال می بیند؟
به ناکامی بساز از چشمه حیوان که اسکندر
زظلمت زنگ بر آیینه اقبال می بیند
کجا صائب شود همخانه با من عشوه پردازی
که در آیینه با صد ناز در تمثال می بیند
چه آسایش زخرمن دیده غربال می بیند؟
جهان چون چشم سوزن می شود در چشم کوته بین
اگر کوتاهیی در رشته آمال می بیند
اجل بار گرانباران دنیا را سبک سازد
بود در خواب اگر آسایشی حمال می بیند
خرابیهای ظاهر، گنج در ویرانه می دارد
مبصر جغد را مرغ همایون فال می بیند
چه گل چیند زعمر خود گنهکاری که عالم را
زخون بیگناهان طشت مالامال می بیند
بر آن بالغ نظر رحم است در قید جهان بودن
که اوضاع جهان بازیچه اطفال می بیند
نگیرد آب گوهر جای گرد خاکساری را
به دریا متصل شد سیل و در دنبال می بیند
لب جان بخش روح الله و چشم تنگ سوزن را
به یک چشم غلط بین دیده دجال می بیند
نماند از عمر یک دم خواجه مغرور را افزون
زغفلت همچنان مستقبل احوال می بیند
نباشد هر که را در خیر دست از کوته اندیشی
چه گل از عمر می چیند، چه خیر از مال می بیند؟
به ناکامی بساز از چشمه حیوان که اسکندر
زظلمت زنگ بر آیینه اقبال می بیند
کجا صائب شود همخانه با من عشوه پردازی
که در آیینه با صد ناز در تمثال می بیند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.