هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مضامینی مانند امید، رنج، صبر، تقدیر و طبیعت می‌پردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خروج جان از تن، طلوع ستارگان، و خروج یوسف از چاه، به بیان مفاهیم عمیق انسانی و فلسفی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'به کشتن می‌رود چون خونی از زندان برون آید' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۸۹

به امید چه از تن غافلان را جان برون آید؟
به کشتن می رود چون خونی از زندان برون آید

زمشرق می شود هر اختری در وقت خود طالع
رسد چون نوبت نان طفل را دندان برون آید

مخور زنهار روی دست این دریانوردان را
که خشک از بحر گوهر پنجه مرجان برون آید

زر قلب است نقدی هست اگر این کاروانی را
به امید چه یوسف از چه کنعان برون آید؟

مبر پیش فلک زنهار آب روی خواهش را
که طوفان از تنور او به جای نان برون آید

سبکدستی کز او دلهای سرگردان شود زخمی
زمیدان سر به پیش افکنده چون چوگان برون آید

نصیحت در شرارت گرم سازد سخت رویان را
که چون بر سنگ آید آتش از پیکان برون آید

جدا از گوشه عزلت ندیدم روی امنیت
به جان لرزد چراغی کز ته دامان برون آید

گدایی دارم از مطرب نوای خانه پردازی
که جان از تنگنای سینه دست افشان برون آید

نمی گردد تهی صائب زبرگ عیش دامانش
گلستانی کز او نظارگی خندان برون آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.