هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و ناامیدی از جدایی است. شاعر از ناتوانی در فراموشی معشوق و بی‌فایده بودن تلاش‌های عقلانی در این راه سخن می‌گوید. همچنین، تأکید دارد که بدون عشق، هیچ کاری از او ساخته نیست و جسم نمی‌تواند مانع نور دل شود. در نهایت، شاعر به مقایسه خود با دیگران می‌پردازد و از رشک و حسادت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی نیاز به دانش پیش‌زمینه دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۲۱۳

خیال او به تدبیر از دل من برنمی آید
که هرگز خار خار از دل به سوزن برنمی آید

اگرنه دور باش ناله مرغ چمن باشد
ازین گلزار یک گل پاکدامن برنمی آید

به همت می توان زین خاکدان دل را برآوردن
که بی رستم زقعر چاه بیژن برنمی آید

مکن ای عقل در اصلاح من اوقات خود باطل
که غیر از عشق کار دیگر از من برنمی آید

گذشتم از فلکها تا کشیدم پای در دامن
که می گوید که کاری از نشستن برنمی آید؟

نگردد جامه فانوس نور شمع را مانع
حجاب جسم با دلهای روشن برنمی آید

مشو زنهار بهرجان رهین منت عیسی
که خفاش از خجالت روز روشن برنمی آید

مرا از میکشان بر لاله صائب رشک می آید
که تا می در قدح دارد زگلشن برنمی آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.