هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، دوری از معشوق، ناامیدی و امیدواری است. شاعر از مفاهیمی مانند بازگشت یار، عجز در برابر عشق، سفر عشق، و ناپایداری دنیا سخن می‌گوید. همچنین، از عناصر طبیعت مانند نور، تیر، آهو، و ماه برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر و درک فلسفی دارند که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۳۲۶۱

چه بهشتی است که یارم ز سفر برگردد
از نظر ناشده چون نور نظر برگردد

قدرت عجز اگر این است که من یافته ام
تیغ دندانه شود تا ز سپر برگردد

سفر عشق محال است مکرر نشود
هرکه این راه به پا رفت به سر برگردد

نه چنان رفته ام از خود که به خود باز آیم
به دل سنگ محال است شرر برگردد

ترک دنیا نکند حرص به دست افشاندن
مگس خیره مکرر به شکر برگردد

تیر آه من و اندیشه ز گردون، هیهات
ناوک سخت کمان کی ز سپر برگردد؟

رم آهو که عنانش به کف خودرایی است
به تماشای تو ای طرفه پسر برگردد

از غریبی دل خود همچو مه بدر مخور
که به خورشید همان نور قمر برگردد

تیر آهی که به صد زور گشایم ز جگر
از نگونساری طالع به جگر برگردد

جان شیرین نکند یاد ز دنیای خسیس
به نی خشک محال است شکر برگردد

عمر چون رفت ز کف، سود ندارد افسوس
کی به نیسان ز صدف آب گهر برگردد؟

بیخبر یار مگر بر سرم آید صائب
ور نه آن صبر که دارد خبر برگردد؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.