هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی احساسات عشق، درد فراق، و حیرت وصل را بیان می‌کند. با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند چشم شوخ، طوطی و شکرستان، و داغ محرومی، شاعر به توصیف حالات درونی و عشق پرداخته است. همچنین، مفاهیمی مانند کمال روح، سختی‌های عشق، و ناپایداری زندگی در این شعر نمود یافته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۶۷

چشم شوخ تو چو بر همزن مژگان گردد
دو جهان فتنه به هم دست و گریبان گردد

در غبار دل ما آه عبث پیچیده است
این نه ابری است که از باد پریشان گردد

حیرت وصل زبان بند لب گفتارست
طوطی آن به که جدا از شکرستان گردد

بی حجاب تن خاکی نرسد جان به کمال
پسته بی پوست محال است که خندان گردد

داغ محرومی اگر آب کند سایل را
به ازان است که شرمنده احسان گردد

از کفن جامه احرام سرانجام دهد
هرکه را درد طلب سلسله جنبان گردد

عشق هر روز شد از روز دگر مشکلتر
نیست در طالع این کار که آسان گردد

هرکه چون آبله در حلقه آهل نظرست
هر قدم گرد سر خار مغیلان گردد

در پریخانه دل نیست قرارش صائب
طفل اشکی که بدآموز به دامان گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.