۲۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۱۶

هر که چون زانوی خود آینه داری دارد
روز و شب پیش نظر باغ و بهاری دارد

می کند جام علاجش به پف کاسه گری
هر سری کز خرد خام غباری دارد

چه شتاب است که در دیده من دارد اشک
باز سیماب بر آیینه قراری دارد

به تهیدستی من کیست ز ثابت قدمان؟
سر دیوار به کف دامن خاری دارد

به سیه روزی من کیست درین سبز چمن؟
داغ در مد نظر لاله عذاری دارد

خضر اگر راه به سرچشمه حیوان برده است
مست هم در دل شب آب خماری دارد

چهره صائب اگر رنگ فشان شد چه غم است؟
شکر لله مژه لاله نگاری دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.