۱۸۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۳۱

صائب این بار به صد دست نگه خواهم داشت
دل مجروح اگر جان ز عتابش ببرد

چشم شوخ تو محال است که خوابش ببرد
مگر از مستی سرشار شرابش ببرد

عرق شبنم گل خشک نگشته است هنوز
مگذارید که گلچین به شتابش ببرد

بحر اگر از گهر خویش زند جوش گزاف
طفل اشکم به زبان آید و آبش ببرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.