هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از صائب تبریزی، احساسات عمیق عاشقانه و رنج‌های عاشق را به تصویر می‌کشد. شاعر از غم‌ها، زخم‌ها، و داغ‌های عشق سخن می‌گوید و چگونه عشق، جهان‌های درون و بیرون او را دگرگون کرده است. همچنین، از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر روح و جان عاشق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و داغ عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۴۴

غنچه راز مرا آه به ناخن وا کرد
خنده چاک، گریبان مرا رسوا کرد

زخم از پهلوی من طرف نمایان بربست
داغ در سینه من چشم تماشا وا کرد

گریه تلخ مرا خنده او شیرین ساخت
شعله آه مرا قامت او رعنا کرد

شعله حسن، جگر سوخته ای می طلبید
عشق در هر دو جهان گشت و مرا پیدا کرد

ببر ای باد صبا مژده به طفلان هوس
که در باغ نوی سبزه خطش وا کرد

برو ای زورق بی ظرف حباب از سر اشک
موج لنگر نتوانست درین دریا کرد

در هواداری آن زلف کم از شانه مباش
که سر خود همه را در سر این سودا کرد

صائب این تازه غزل را ز تو هرکس که شنید
از سویداش به مجموعه دل انشا کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.