هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق و جهان اطراف بیان می‌کند. او از گل، آتش لاله، دریا، ماه و دیگر عناصر طبیعت برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به این نکته اشاره دارد که اگر معشوق رحمتی می‌داشت، زندگی برای دیگران آسان‌تر می‌شد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۶۵

بی تو گر شاخ گلی دیده تماشا می کرد
مشق نظاره آن قامت رعنا می کرد

دل صد پاره ما دفتر اگر وا می کرد
آتش لاله چه با دامن صحرا می کرد

وصل جاوید حجاب نظر آگاهی است
قطره ما سفری کاش ز دریا می کرد

ماه رخسار تو انگشت نما بود آن روز
که فلک هاله آغوش مهیا می کرد

تیغ ناز تو اگر آب مروت می داشت
گریه بر زندگی خضر و مسیحا می کرد

گر چه دل روز خوش از گلخن افلاک ندید
اینقدر بود که آیینه مصفا می کرد

حسن خود را اگر از چشم تر ما می دید
آن ستمکاره بیباک چه با ما می کرد

اگر از چشم بد خلق نمی اندیشید
صائب از لطف سخن کار مسیحا می کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.