هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی است که به زیبایی از عشق، شهادت، قناعت و حسرت سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند "تیغ شهادت"، "آب حیوان" و "رنگ اقامت"، مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه را بیان می‌کند. همچنین، انتقادی ظریف به دنیای مادی و بی‌وفایی آن دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند شهادت و حسرت نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۶۸

خضر اگر چاشنی تیغ شهادت می کرد
ز آب حیوان به لب خشک قناعت می کرد

کشتی حوصله طوفانی شبنم می شد
گل اگر از رخ او کسب طراوت می کرد

می شد از غیرت آیینه دل عاشق آب
خوبی معنی اگر جلوه به صورت می کرد

این زمان ناز هما می کشد از سایه جغد
بی نیازی که دو صد ناز به دولت می کرد

این که در کوی تو دل رنگ اقامت می ریخت
کاش بر ریگ روان طرح عمارت می کرد

صفحه روی ترا دید و ورق برگرداند
ساده لوحی که به من دوش نصیحت می کرد

پیشتر زان که دهد خامه به دستش استاد
الف قامت او مشق قیامت می کرد

بی لب لعل تو صائب المی داشت که گل
در نظر جلوه خمیازه حسرت می کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.