هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق، زیبایی معشوق و احساسات شاعر می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند چمن، سرو، فاخته و غزالان برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند عشق، تمنا، و عرفان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۶۷

در چمن جلوه گر آن قامت رعنا می کرد
ناله فاخته را سرو دو بالا می کرد

گر نمی بود تماشای غزالان مانع
گرد ما را که درین بادیه پیدا می کرد؟

در نظر داشت تماشای خط سبز ترا
خال روزی که در آن کنج دهان جا می کرد

دل به سررشته عیش دو جهان می پیوست
سر اگر در سر آن زلف چلیپا می کرد

پیرهن چاک برون آمده بودی امروز
تا دگر چشم که را بوی تو بینا می کرد؟

هر سر خار مرا نشتر الماسی بود
تا سپرداری من آبله پا می کرد

تیغ عریان ترا دید و ورق برگرداند
آن که دایم ز خدا عمر تمنا می کرد

گر نمی شد دل بیتاب من از غیرت آب
خشکی شانه چه با زلف چلیپا می کرد

داشت تا گوهر من در دل این دریا جای
ساحل از آب گهر جلوه دریا می کرد

صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.