هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های عاشقانه و انسانی است. شاعر از ناکامی‌ها، رنج‌های دل، بی‌پناهی، و دشواری‌های زندگی سخن می‌گوید. مضامینی مانند عشق، رنج، صبر، تقدیر، و ناامیدی در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۳۷۲

جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد
دل ما آب ز هر چاه زنخدان نخورد

می این بزم به خوناب جگر آغشته است
طفل بی گریه دمی شیر ز پستان نخورد

تا کسی نشکند آیینه خودبینی را
آب چون خضر ز سرچشمه حیوان نخورد

به تهیدستی و بی برگی خود ساخته ایم
چون سر دار، سر ما غم سامان نخورد

طره خم به خمش شب همه شب می لرزد
که نسیمی به چراغ دل سوزان نخورد

نشود واسطه رزق جهان چون یوسف
هر که یک چند دل خویش به زندان نخورد

رزق ما تنگ زاندیشه بی حاصل ماست
نان کسی می خورد اینجا که غم نان نخورد

نیست سرگشتگی عشق به صائب مخصوص
کشتیی نیست درین بحر که طوفان نخورد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.