هوش مصنوعی: این متن شعری است که مضامین عمیق فلسفی، عرفانی و اخلاقی را در بر می‌گیرد. شاعر از مفاهیمی مانند عدالت، عشق، صبر، بخشش و حقیقت هستی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، خواننده را به تفکر و تأمل دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و انتزاعی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۴۷

نمک صبح در آن است که خندان باشد
بخیه ظلم است به زخمی که نمایان باشد

نقش هستی نتوان در نظر عارف یافت
عکس در بحر محال است نمایان باشد

عکس از آیینه تصویر به جایی نرود
حسن فرش است در آن دیده که حیران باشد

شور سودای من از شورش مجنون کم نیست
حلقه چشمی اگر سلسله جنبان باشد

تیر باران حوادث برد از هوش مرا
شیر را خواب فراغت به نیستان باشد

سخی آن است که بی رنج طلب دنیا را
به گدا بخشد و شرمنده احسان باشد

صبر بر زخم زبان کردن و خامش بودن
در ره کعبه دل خار مغیلان باشد

در بساطی که خزف جلوه گوهر دارد
صرفه جوهری آن است که حیران باشد

خاک در چشمش اگر نعمت الوان خواهد
هر که را لخت دلی بر سر مژگان باشد

جگر گرم نبخشند به هر کس صائب
این نه لعلی است که در کوه بدخشان باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.