هوش مصنوعی: این متن شعری از صائب تبریزی است که مضامین عرفانی، اجتماعی و اخلاقی را در بر می‌گیرد. شاعر از عشق، مرگ، تقدیر، آزادی و ارزش‌های انسانی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، مفاهیم عمیق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و تقدیر ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۴۸

اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید
کعبه آن است که در ناف بیابان باشد

حیف خود می کشد آخر ز فلک ناله من
این شرر چند درین سوخته پنهان باشد؟

مرگ بیداردلان صحبت بیدردان است
شرر از دود سیه کار گریزان باشد

صائب این تازه غزل کز قلمت ریخته است
جای آن است که تاج سر دیوان باشد

حجت زنده دلی دیده گریان باشد
شاهد مرده دلیها لب خندان باشد

مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان
سر خود می خورد آن پسته که خندان باشد

بر سر خوان فلک شکوه ز طالع کفرست
شوری بخت درین بزم نمکدان باشد

مستی از دایره عقل برون برد مرا
گرد خوابی که کلید در زندان باشد

می کند پرتو خورشید سپرداری خویش
حسن آن نیست که محتاج نگهبان باشد

عشق بی صفحه رخسار نگردد گویا
مور را آینه از دست سلیمان باشد

همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن
گر نصیب تو ز گردون همه یک نان باشد

برق شیرازه خرمن نتواند کردن
می چه سازد به دماغی که پریشان باشد؟

بگریزند ز مردم که درین وحشتگاه
فتح ازان است که از خلق گریزان باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.