هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، دیوانگی، عرفان، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند کعبه، بتخانه، پروانه، شمع، و افسانه برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۰۵

نغمه عشق به گوش من دیوانه زدند
این چه اکسیر بهارست بر این دانه زدند

کعبه چون جامه غیرت نکند بر تن چاک؟
رقم حسن خداداد به بتخانه زدند

پیشتر زان که کند لاله به خون چشم سیاه
چشم را پنجه خونین به در خانه زدند

دل سودازده از آب و گل عالم نیست
اشک شمع است به خاکستر پروانه زدند

حلقه در گوش سخن باش که از سین سخن
به سر زلف گرهگیر عدم شانه زدند

عوض گنج گهر، نقد دل درویشان
خواب امنی است که در گوشه ویرانه زدند

شهد فردوس کجا، چاشنی وصل کجا؟
راه اطفال به شیرینی افسانه زدند

صفحه ای را که سویداست بر او نقطه سهو
ساده لوحان رقم کعبه و بتخانه زدند

چشم بیدار ازان قوم طلب کن صائب
که سر زلف سخن را دل شب شانه زدند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.