هوش مصنوعی: این متن شعری از صائب تبریزی است که به بیان ناتوانی انسان در برابر عشق، تقدیر و نیروهای طبیعی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌های مختلف مانند آتش خشم، سیل، تیشه فرهاد و گل و غنچه استفاده کرده تا ناتوانی انسان در برابر عواطف و شرایط زندگی را نشان دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند ناتوانی در برابر عشق و تقدیر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۳۲

آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟
تندی سیل به همواری دریا چه کند؟

بی مددکاری دل دست دعا بیکارست
تیشه بی بازوی فرهاد به خارا چه کند؟

نشود طول امل دام ره گرمروان
کشش رشته مریم به مسیحا چه کند؟

عقل را معرکه عشق کند طفل مزاج
نشود کودک ما محو تماشا، چه کند؟

گل ز یک خنده بیجا به زبانها افتاد
تا به آن غنچه دهن خنده بیجا چه کند

در نگیرد نفس شعله به خاکستر سرد
با دماغ من سودازده سودا چه کند؟

عشق در سینه ما گرد کدورت نگذاشت
نبرد سیل غبار از دل صحرا، چه کند؟

در مصافی که جگرداری رستم زال است
صائب خسته روان با تن تنها چه کند؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.