۲۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۱۱

تن حجاب سفر جان هوایی نشود
سیر شبنم گره از آبله پایی نشود

عندلیبی که شکایت کند از دام و قفس
نیست ممکن که گرفتار رهایی نشود

هردو عالم به نظر هیچ بود مستان را
طاعت اهل خرابات ریایی نشود

برد آرام مرا چشم پریشان نظرش
هیچ کافر هدف تیر هوایی نشود!

می کشد سلسله موج به دریا صائب
عشق مخلوق محال است خدایی نشود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.