هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر در مورد عشق، رنج، و امید است. شاعر از سفیدی به عنوان نماد پاکی و رنج استفاده میکند و به مفاهیمی مانند عشق نافرجام، صبر، و امید به آینده اشاره میکند. همچنین، شعر به موضوعاتی مانند تقوا و رهایی از تاریکیهای درون میپردازد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی برای درک کامل دارد.
غزل شمارهٔ ۳۶۵۲
پنبه نبود که شد از سینه افگار سفید
چشم داغم شده از شوق نمکزار سفید
در دیاری که تو از جلوه فروشان باشی
گل ز خجلت نشود بر سر بازار سفید
پیش من دم نتواند ز نظربازی زد
گرچه شد دیده یعقوب درین کار سفید
آنقدر همرهی از بخت سیه می خواهم
که کنم دیده خود در قدم یار سفید
سعی کن تا ز سیاهی دلت آید بیرون
همچو زاهد چه کنی جبه و دستار سفید؟
صائب از دست مده جام می گلگون را
از شکوفه چو شود چادر گلزار سفید
چشم داغم شده از شوق نمکزار سفید
در دیاری که تو از جلوه فروشان باشی
گل ز خجلت نشود بر سر بازار سفید
پیش من دم نتواند ز نظربازی زد
گرچه شد دیده یعقوب درین کار سفید
آنقدر همرهی از بخت سیه می خواهم
که کنم دیده خود در قدم یار سفید
سعی کن تا ز سیاهی دلت آید بیرون
همچو زاهد چه کنی جبه و دستار سفید؟
صائب از دست مده جام می گلگون را
از شکوفه چو شود چادر گلزار سفید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.