۲۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۵۶

دست اسباب بگیرید و به سیلاب دهید
به دل جمع، دگر داد شکر خواب دهید

دل بی عشق چه در سینه نگه داشته اید؟
بر سرش جان بگذارید و به قصاب دهید

آبرو در چمن خشک مزاجان جهان
آنقدر نیست که خار مژه ای آب دهید

صحبت صافدلان برق صفت در گذرست
هرچه دارید به می در شب مهتاب دهید

روی دل بر طرف خانه حق می باید
چه زیان دارد اگر پشت به محراب دهید؟

هیچ کار از مدد بخت نگون پیش نرفت
سر این رشته به شاگرد رسن تاب دهید

بلبلان گر سر همچشمی صائب دارید
اول از نغمه تر تیغ زبان آب دهید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.