هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی همچون ناپایداری جهان، بی‌اعتنایی تقدیر به رنج انسان، اهمیت راستی و صداقت، و ناکامی در عشق می‌پردازد. شاعر از بی‌عدالتی‌های جهان و ناتوانی در رساندن درد دل به معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال بر پایبندی به اصول جوانمردی و محبت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک کامل متن را برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار می‌سازد. این شعر برای کسانی مناسب است که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی نسبی دارند و می‌توانند لایه‌های معنایی آن را درک کنند.

غزل شمارهٔ ۳۷۰۵

جهان حیات کسی را ضمان نمی گردد
که مصدر اثری در جهان نمی گردد

ز کلفت تو چه پرواست سیل حادثه را؟
غبار سد ره کاروان نمی گردد

قدم ز جاده راستی برون مگذار
که تیر راست خجل از نشان نمی گردد

نسیم غنچه تصویر را به حرف آورد
هنوز یار من به من همزبان نمی گردد

ز صبح صادق اگر پیرهن کنم در بر
صداقتم به تو خاطر نشان نمی گردد

شکایت من از افلاک اختیاری نیست
ستم رسیده حریف زبان نمی گردد

چه حاجت است نگهبان سیاه چشمان را؟
به گرد کله آهو شبان نمی گردد

تو بی نیاز و به جز حرف گرد سرگشتن
مرا به هیچ حدیثی زبان نمی گردد

محبت است و همین شیوه جوانمردی
گمان مبر که زلیخا جوان نمی گردد

ز سنگ تفرقه خالی شده است دامانش
به گرد خاک، عبث آسمان نمی گردد

هزار بار مرا کرد امتحان صائب
هنوز عشق به من مهربان نمی گردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.