هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر دردها و رنج‌های عشق، ناامیدی از دنیا، و توصیه‌هایی اخلاقی است. شاعر از گلعذار (معشوق) می‌گوید که لب او را می‌بندد، از ناز معشوق شکایت دارد، و به بی‌ثباتی دنیا اشاره می‌کند. همچنین، مضامینی مانند عشق، رنج، صبر، و دوری از طمع دنیوی در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و ناامیدی از دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۰۷

ز شکوه گر لبم آن گلعذار می بندد
که ره به گریه بی اختیار می بندد؟

اگر تو در نگشایی به روی من از ناز
به آه من که در این حصار می بندد؟

درین ریاض دل جمع غنچه ای دارد
که در به روی نسیم بهار می بندد

به رنگ و بوی جهان دل منه که وقت رحیل
خزان نگار به دست چنار می بندد

ز رشک آبله پا دلم پر از خون است
که آب در گره از بهر خار می بندد

یکی هزار شود نقد عمر دیده وری
که دل به سوختگان چون شرار می بندد

مکن چو خضر درین تیره خاکدان لنگر
که آب زنگ درین جویبار می بندد

کسی که بر سخن اهل حق نهد انشگت
به خون خود کمر ذوالفقار می بندد

دلیر بر صف افتادگان عشق متاز
که هر پیاده ره صد سوار می بندد

کند به زخم زبان هرکه منع من ز جنون
به خار و خس ره سیل بهار می بندد

دل از سپهر عبث روی دل طمع دارد
چه طرف آینه از زنگبار می بندد؟

کند ز دولت دنیا ثبات هرکه طمع
به پای برق سبکرو نگار می بندد

خوشا کسی که درین میهمانسرا صائب
گران نگشته بر احباب، بار می بندد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۰۸
نظرها و حاشیه ها
اگر تو در نگشایی به روی من از ناز به آه من که در این حصار می بندد؟
۱۴۰۰/۸/۵ ۰۸:۵۷

اگر تو در نگشایی به روی من از ناز
به آه من که در این حصار می بندد؟