هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر ناامیدی و دل‌شکستگی شاعر از دنیای پر از فریب و ناپایداری است. او از ناتوانی انسان در تشخیص حق از باطل، بی‌ثباتی دنیا، و تلاش‌های بی‌ثمر برای رسیدن به آرزوها سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به قدرت زبان و تأثیر آن دارد که می‌تواند هم سازنده و هم ویرانگر باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی انتقادات اجتماعی و نگاه تلخ به زندگی هستند که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۳۱

ز نقشهای غریب آنچه جام جم دارد
دل شکسته ما بی زیاد و کم دارد

ز صدق و کذب سخن سنج را گزیری نیست
چو صبح تیغ جهانگیر ما دو دم دارد

کدام روز که صد بت نمی تراشد دل؟
خوشا حضور برهمن که یک صنم دارد

کسی که در گره افکنده است کار مرا
هزار ناخن تدبیر دست کم دارد

زبان دراز به خون غوطه می زند آخر
زبان تیغ ز جوهر همین رقم دارد

سبکسری که مدارش بود به پرگویی
همیشه سر به ته تیغ چون قلم دارد

کسی ز سعی به جایی نمی رسد صائب
وگرنه دل ز تردد چه پای کم دارد؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.