هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مضامینی مانند عشق، جدایی، صبر در برابر سختیها، و پاکی دل سخن میگوید. شاعر از زبان عاشقی سخن میگوید که با وجود مشکلات، دل به دریا زده و از حوادث نمیهراسد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی مانند بیحاصلی و عروج روح دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از واژهها و استعارههای بهکاررفته نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ زندگی بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۳۷۶۶
ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد
بهار نشأه این باده را دوبالا کرد
گره ز غنچه پیکان گشودن آسان است
دل گرفته ما را توان وا کرد
درین ریاض به بی حاصلی علم گردد
چو سرو مصرع موزونی آن که انشا کرد
سیاه کرد به چشمش جهان روشن را
اگرچه در تن خفاش روح عیسی کرد
مرا به دست تهی همچو شانه می باید
گره ز کار پریشان عالمی وا کرد
نمی رسد به زمین پایش از صدای رحیل
سبکروی که سرانجام زاد عقبی کرد
ز تیغ حادثه پروا نمی کند عاشق
ز موج تر نشود هرکه دل به دریا کرد
در آفتاب جهانتاب محو شد صائب
چو شبنم آن که دل خویش را مصفا کرد
بهار نشأه این باده را دوبالا کرد
گره ز غنچه پیکان گشودن آسان است
دل گرفته ما را توان وا کرد
درین ریاض به بی حاصلی علم گردد
چو سرو مصرع موزونی آن که انشا کرد
سیاه کرد به چشمش جهان روشن را
اگرچه در تن خفاش روح عیسی کرد
مرا به دست تهی همچو شانه می باید
گره ز کار پریشان عالمی وا کرد
نمی رسد به زمین پایش از صدای رحیل
سبکروی که سرانجام زاد عقبی کرد
ز تیغ حادثه پروا نمی کند عاشق
ز موج تر نشود هرکه دل به دریا کرد
در آفتاب جهانتاب محو شد صائب
چو شبنم آن که دل خویش را مصفا کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.