۲۷۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۷۳

ای از جَمالِ حُسنِ تو عالَم نشانه‌یی
مَقصودْ حُسنِ توست و دِگَرها بَهانه‌یی

نَقّاش را اگر زِ جَمالِ تو قبله نیست
مَقصودِ او چه بود زِ نَقْشیّ و خانه‌یی؟

ای صد هزار شمعْ نِشَسته بِدین امید
گِردِ تَنورِ عشقِ تو، بَهرِ زَبانه‌یی

ای حَلقه‌هایِ زُلْفِ خوشَت، طوقِ حَلْقِ ما
سازید مُرغِ روحْ دَران حَلقه لانه‌یی

گویی میانِ مَجْلِسِ آن شاه، کِی رَسَم؟
نی آن کَرانه دارد و نی این میانه‌یی

این دادِ کیست؟ مَفْخَرِ تبریز، شَمسِ دین
زان دولتی که داد درختی زِ دانه‌یی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.