هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره جدایی، عشق، ناامیدی و انتظار است. شاعر از دوری یار و ناتوانی در دیدارش شکایت میکند و به شرایط سخت و احساسات پیچیده خود اشاره مینماید. همچنین، ابیاتی از شعر به مفاهیمی مانند ناامیدی از جهان و انتظار برای رحمت الهی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و گاهی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک ادبی و عرفانی دارند که برای سنین پایینتر ممکن است قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۳۷۸۴
مرا ز خویش کی آن غنچه لب جدا می کرد؟
به حرف و صوت اگر شوقم اکتفا می کرد
اگر به دیده من یار خویش را می دید
به روزگار من خسته دل چها می کرد
نخست طاقت دیدار کاش می بخشید
ز من کسی که تمنای رونما می کرد
خبر نداشت که بر خاک نقش خواهد بست
مرا کسی که ز خاک درش جدا می کرد
ز جغد، ناز پریزاد می کشد امروز
سری که سرکشی از سایه هما می کرد
نظر ز روی عجوز جهان نمی بستم
اگر به دیدن او خنده ام وفا می کرد
نصیبی از کرم وجود، بحر اگر می داشت
چرا صدف دهن خود به ابر وا می کرد؟
نبود نور بصیرت به چشم صائب را
وگرنه دامن فرصت کجا رها می کرد؟
به حرف و صوت اگر شوقم اکتفا می کرد
اگر به دیده من یار خویش را می دید
به روزگار من خسته دل چها می کرد
نخست طاقت دیدار کاش می بخشید
ز من کسی که تمنای رونما می کرد
خبر نداشت که بر خاک نقش خواهد بست
مرا کسی که ز خاک درش جدا می کرد
ز جغد، ناز پریزاد می کشد امروز
سری که سرکشی از سایه هما می کرد
نظر ز روی عجوز جهان نمی بستم
اگر به دیدن او خنده ام وفا می کرد
نصیبی از کرم وجود، بحر اگر می داشت
چرا صدف دهن خود به ابر وا می کرد؟
نبود نور بصیرت به چشم صائب را
وگرنه دامن فرصت کجا رها می کرد؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.