هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از عشق و اشتیاق شدید سخن می‌گوید. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از سیلاب اشک، گرد و غبار آسمان، نور صبح، آتش و دود، و دیگر عناصر طبیعی برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به مکافات ظالمان و ناله‌های ناشی از تیرهایشان دارد. در نهایت، شاعر با اشاره به سفینه و بادبان، امید به نجات و رهایی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۱۸

ز جلوه تو چو سیلاب الامان خیزد
ز پیش راه تو چون گرد آسمان خیزد

ز فکر روی تو روشن شد آنچنان دل من
که همچو صبح مرا نور از دهان خیزد

به کام دل نفس آتشین چگونه کشم؟
مرا کز آتش گل دود از آشیان خیزد

مشو ز پاس دل رام گشته ام غافل
که از رمیدن من گرد از جهان خیزد

نشست گرد یتیمی ز روی گوهر، بحر
چه زنگ از دلم از چشم خونفشان خیزد؟

ز زخم تیر مکافات ظالمان نرهند
که پیشتر ز نشان ناله از کمان خیزد

نه آنچنان ز گرانی نشسته است به گل
سفینه ام، که به امداد بادبان خیزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.