هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر وحدت و یکسانی در نگاه شاعر تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که در دیدگاه او، تفاوت‌های ظاهری مانند گل و خار، نوای بلبل و صدای زغن، یا حتی زندگی و مرگ، یکی هستند. او از ناآگاهی دیگران از این وحدت انتقاد می‌کند و معتقد است که تعدد و اختلاف‌ها باعث گمراهی شده است. شاعر همچنین به حق‌بینی و وحدت حضور در خلوت و جمع اشاره می‌کند و در نهایت، درد دوری از وطن را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۶۶

به چشم من گل وخار چمن یکی باشد
نوای بلبل وصوت زغن یکی باشد

تو از نوای مخالف ز راست بیخبری
وگرنه نغمه سرادر چمن یکی باشد

ترا تعدد اخوان فکنده است به چاه
وگرنه یوسف گل پیرهن یکی باشد

یکی است پیش سبکروح زندگانی ومرگ
که صبح را کفن وپیرهن یکی باشد

به توتیا چه کنم چشم خود چوسرمه سیاه
مرا که ساختن وسوختن یکی باشد

مرا که خلق نیاید به دیده حق بین
حضور خلوت با انجمن یکی باشد

رخ چو آینه گرداندن است بی صورت
ترا که طوطی شیرین سخن یکی باشد

فغان که در حرم وصل بار همچو سپند
مرا نشستن و برخاستن یکی باشد

دل دونیم ز عاشق دلیل یکرنگی است
که خامه دو زبان را سخن یکی باشد

به چشم هرکه رمیده است از جهان صائب
زمین غربت وخاک وطن یکی باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.