هوش مصنوعی: این متن به بیان ناپایداری و ناامنی زندگی، ناامیدی از شادی‌های زودگذر، و تأکید بر حقایق تلخ وجودی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های طبیعی مانند گل، سیل، و باغ، از بی‌ثباتی دنیا و نبود آرامش واقعی سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، و مرگ اشاره می‌کند و خواننده را به پذیرش واقعیت‌های زندگی دعوت می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مفاهیم پیچیده و ناامیدکننده هستند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۷۳

به زیر چرخ دل شادمان نمی باشد
گل شکفته درین بوستان نمی باشد

خروش سیل حوادث بلند می گوید
که خواب امن درین خاکدان نمی باشد

مخور ز ساده دلیها فریب صبح نشاط
که هیچ مغز درین استخوان نمی باشد

به هرکه می نگرم همچو غنچه دلتنگ است
مگر نسیم درین گلستان نمی باشد

دلیل رفتن دلهاست آه درد آلود
غبار بی خبر کاروان نمی باشد

دلی که نیست خراشی در اوزمین گیرست
زری که سکه ندارد روان نمی باشد

به طاقت دل آزرده اعتماد مکن
که تیره آه به حکم کمان نمی باشد

کناره کردن از افتادگان مروت نیست
کسی به سایه خود سرگردان نمی باشد

مکن کناره ز عاشق که زود چیده شود
گلی که در نظر باغبان نمی باشد

به یک قرار بود آب چون گهر گردد
بهار زنده دلان را خزان نمی باشد

به گنجهای گهر ماه مصر ارزان است
به هربها که بودمی گران نمی باشد

قدم زمیکده بیرون منه که جزخط جام
خط مسلمیی در جهان نمی باشد

گرانترست به دیوان حشر میزانش
به هر که سنگ ملامت گران نمی باشد

به چشم زنده دلان خوشترست خلوت گور
زخانه ای که در او میهمان نمی باشد

شکسته رنگی ما نامه ای است واکرده
چه شد که شکوه ما را زبان نمی باشد

هزار بلبل اگر در چمن شود پیدا
یکی چو صائب آتش زبان نمی باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.