هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند تقدیر، رهایی از تعلقات دنیوی، قیامت، و ارزش سخن و شعر می‌پردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند خون، آب نیلگون، و لاله‌گون، حالتی غمگین و در عین حال متعالی را ترسیم می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۰۵

سحر که چهره خورشید را به خون شستند
گلیم بخت من از آب نیلگون شستند

رخ از غبار تعلق چو آفتاب بشوی
که گرد پنبه حلاج را به خون شستند

صباح روز قیامت چه سرخ رو باشند
کسان که رو به قدحهای لاله گون شستند

خبر کبوتر چاه ذقن به بابل برد
تمام بابلیان دست از فسون شستند

به هم پیاله ومینا یکی شدند امشب
ز کاسه سر من عقل ذوفنون شستند

سخن ز طبع تو صائب گرفت قیمت وقدر
جبین شعر به آب گهر کنون شستند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.