هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، رنج‌های آن و تأثیرات اجتماعی است. شاعر از نقاب برداشتن از چهره داغدیده، بی‌توجهی جهانیان به آفتاب (نماد حقیقت یا عشق)، و ناامیدی از دوستی‌های نابجا سخن می‌گوید. همچنین، او به تأثیر نگاه دیگران و دوری از شراب (نماد نشاط یا حقیقت) اشاره می‌کند. در پایان، شاعر از روحانیان می‌خواهد سهم او را از شراب بردارند، که می‌تواند کنایه‌ای از طلب حقیقت یا آرامش باشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و نقاب ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۰۸

اگر ز چهره داغم نقاب بردارند
جهانیان نظر از آفتاب بردارند

چنان مکن که به حال خودت گذارد عشق
نه دوستی است که دست از کباب بردارند

ز چشم شور تماشاییان مشو غافل
که رنگ نشأه ز روی شراب بردارند

ز شرم وصل شدم آب دوستان چه شدند
که نخل موم من از آفتاب بردارند

اگر به مجلس روحانیان رسی صائب
بگو که قسمت ما را شراب بردارند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.