۲۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۱۰

سمنبران که به لب آبدار چون گهرند
به چهره از جگر عاشقان برشته ترند

نظر سیاه مگردان به لاله رخساران
که برگریز دل ونوبهار چشم ترند

به آسیای فلک دانه ای نخواهد ماند
چنین که سنگدلان در شکست یکدیگرند

خبر ز خرده عیب نهان هم دارند
به قدر آنچه ز خود این گروه بیخبرند

نفس چو صبح نسازند زیر گردون راست
سبکروان که ازین راه دور باخبرند

به روشنایی شمع مزار سوگندست
که مردگان به ازین زندگان بی اثرند

حضور سوختگان مغتنم شمر صائب
که روشنان جهان چون ستاره سحرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.