هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از اهمیت عشق، خرد، و فضل الهی در زندگی خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که بدون این عناصر، زندگی او فاقد معنا و جهت می‌شد و در تاریکی و نابودی فرو می‌رفت. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، خرد، فضل الهی، و طبیعت برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۹۹۶

گَر من زِ دستْ بازیِ هر غَم پِژولَمی
زیرک نَبودَمیِ و خِرَدمَند، گولَمی

گَر آفتابِ عشق نبودیم چون زُحَل
گَهْ در صعودِ اُنْدُه و گَهْ در نُزولَمی

وَرْ بویِ مصرِ عشقِ قَلاوز نیستی
چون اهلِ تیهِ حِرص، گرفتارِ غولَمی

وَرْ آفتابِ جان‌ها، خانه نشین بُدی
دربَندِ فَتحِ باب و خروج و دُخولَمی

وَرْ گُلْسِتانِ جان نَبُدی مُمْتَحَن نَواز
من چون صَبا زِ باغِ وَفا، کِی رَسولَمی؟

عشق اَرْ سَماع باره و دَف خواه نیستی
من هَمچو نای و چَنگ، غَزَل کِی شُخولَمی؟

ساقیم گَر ندادی دارویِ فَربَهی
هَمچون لبِ زُجاج و قَدَح، در نُحولَمی

گَر سایهٔ چَمَن نَبُدیّ و فُروعِ او
من چون درختِ بَختِ خَسان، بی‌اصولَمی

بر خاکِ من اَمانَتِ حَقْ گَر نَتافتی
من چون مِزاجِ خاکْ ظَلْوم و جَهُولَمی

از گورْ سویِ جَنَّت اگر راه نیستی
در گورِ تَن چرا خوش و باعَرض و طولَمی؟

وَرْ راه نیستی به یَمین از سویِ شِمال
کِی چون چَمَن حَریفِ جَنوب و شَمولَمی

گَر گُلْشَنِ کَرَم نَبُدی، کِی شِکُفتَمی؟
وَرْ لُطف و فَضْلِ حَق نَبُدی، من فُضولَمی

بَس کُن، زِ آفتاب شِنو مَطْلَعِ قِصَص
آن مَطْلَع اَرْ نبودی، من در اُفولَمی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.