هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، شهادت، طبیعت و مفاهیم عمیق انسانی سخن می‌گوید. شاعر از عناصری مانند شبنم، آفتاب، گل، لاله و باده برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، مفاهیمی مانند عشق الهی، جستجوی حقیقت و رنج‌های بشری در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۳۳

که با تو حرف شهیدان عشق می گوید
که خون شبنم از آفتاب می جوید

به اشک روی مرا شسته طفل خودرایی
که هفته هفته رخ خویش را نمی شوید

در آن دیار که ماییم بیغمی کفرست
هوای ابر ز دل میل باده می شوید

کراست زهره که از آستین برآرد دست
صبا درین چمن از شرم گل نمی بوید

ترا گمان که تو در خواب آنچه می بینی
به ما تپیدن دل یک به یک نمی گوید

چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
که رخ به خون جگر شسته لاله می روید

ز شرم نیست نظر پیش پا فکندن یار
بهانه اش شده آخر بهانه می جوید

رسید عشق به پابوس عرش وبرگردید
هنوز عقل گرانجان رفیق می جوید

اگر به چشمه تیغ تو راه خضر افتد
ز جبهه خط غبار حیات می شوید

ز تاب پرتو روی تو دیده صائب
ز آفتاب قیامت پناه می جوید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.