هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، درد، رنج، و تسلیم در برابر سرنوشت می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعی مانند کوه، لاله، و شراب برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به داستان‌های عاشقانه مانند لیلی و مجنون دارد و از مفاهیمی مانند قناعت و تقدیر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۶۲

داغی که کوه را جگر گرم لاله کرد
گردون سنگدل به دل ما حواله کرد

هرکس که راه برد به کم عمری بهار
چون لاله صاف ودرد جهان یک پیاله کرد

لیلی به این گنه که به مجنون گرفت انس
خاک سیه به کاسه چشم غزاله کرد

رخسار همچو ماه تو گلگل شد از شراب
هر حلقه ای ز زلف ترا همچو هاله کرد

هر پاره از دلم به جهانی فکند آه
این طفل باددست چه با این رساله کرد

درد هزار ساله ما را به یک نفس
پیر مغان دوا به شراب دوساله کرد

دولت همان به سایه من فخر می کند
قسمت مرا اگر به سگان هم نواله کرد

صائب نمی خورد جگر از فکر برگ عیش
هرکس به درد و داغ قناعت چو لاله کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.