هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از نرسیدن آه به آسمان، قاصد مجنون، و نرسیدن نافه به سر مجنون سخن میگوید. همچنین، اشارهای به ارزش والای هر مصرع بلند و نرسیدن وحدت به فلاطون دارد. در پایان، شاعر از دردهای عشق و نرسیدن آنها به سینهی محزون میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۰۹۳
تا گردباد آه به گردون نمی رسد
از گرد راه قاصد مجنون نمی رسد
هرجا دچار وصل شوی کام دل بکیر
هر روز نافه بر سر مجنون نمی رسد
هر مصرع بلند به عمری برابرست
زین بیشتر به مردم موزون نمی رسد
تا دختری ز سلسله تاک مانده است
وحدت سرای خم به فلاطون نمی رسد
صائب نمی کشم نفسی کز دیار عشق
صد درد نوبه سینه محزون نمی رسد
از گرد راه قاصد مجنون نمی رسد
هرجا دچار وصل شوی کام دل بکیر
هر روز نافه بر سر مجنون نمی رسد
هر مصرع بلند به عمری برابرست
زین بیشتر به مردم موزون نمی رسد
تا دختری ز سلسله تاک مانده است
وحدت سرای خم به فلاطون نمی رسد
صائب نمی کشم نفسی کز دیار عشق
صد درد نوبه سینه محزون نمی رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.