هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از انتظار طولانی برای رسیدن نامهی معشوق و نرسیدن پیک خبر میگوید. او از درد و رنج عشق و نرسیدن به آرامش سخن میگوید و بیان میکند که با وجود تجربههای فراوان، هنوز به لذت صحبت با مستان نرسیده است. در پایان نیز به ناتوانی در بیان کامل احساسات اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و اندوهگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۰۹۲
عمری گذشت ونامه جانان نمی رسد
دیری است پیک مصر به کنعان نمی رسد
چشمی به داغ لاله عبث سرخ کرده ایم
فیض سیاه کاسه به مهمان نمی رسد
دیروز سیل گریه ز طوفان گذشته بود
امروز پیک اشک به مژگان نمی رسد
در هیچ نشأه نیست که سیری نکرده ایم
کیفیتی به صحبت مستان نمی رسد
با آن که حق اوست ادا فهمی سخن
صائب به شعر همچو ظفرخان نمی رسد
دیری است پیک مصر به کنعان نمی رسد
چشمی به داغ لاله عبث سرخ کرده ایم
فیض سیاه کاسه به مهمان نمی رسد
دیروز سیل گریه ز طوفان گذشته بود
امروز پیک اشک به مژگان نمی رسد
در هیچ نشأه نیست که سیری نکرده ایم
کیفیتی به صحبت مستان نمی رسد
با آن که حق اوست ادا فهمی سخن
صائب به شعر همچو ظفرخان نمی رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.