هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر جهان و جان شاعر می‌پردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه‌ای مانند شبنم و آفتاب، خط و کتاب، و آب حیات، شاعر احساسات خود را بیان می‌کند. در نهایت، شاعر به وحدت با معشوق و رسیدن به کمال از طریق عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۹۶

تا دیده محو روی تو شد کامیاب شد
شبنم به آفتاب رسید آفتاب شد

حسن تو از دمیدن خط کامیاب شد
پیغمبر جمال تو صاحب کتاب شد

از شرم زلف وروی تو در ناف آهوان
صد بار مشک خون شد وخون مشک ناب شد

یک چشم خواب تلخ جهان در بساط داشت
آن هم نصیب دیده شور حباب شد

تا چهره تو در عرق شرم غوطه زد
هر آرزو که در دل من بود آب شد

آب حیات خضر گل آلود منت است
خوش وقت تشنه ای که دچار سراب شد

چون دید گل به دیده شبنم بقای عمر
در بوته گداز در آمد گلاب شد

از رفتن حباب چه پرواست بحر را
عشق ترا ازین چه که عالم خراب شد

صائب ز فیض جاذبه عشق عاقبت
با آفتاب ذره من همرکاب شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.