هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی به معشوق خود سخن می‌گوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق خود به ستایش پرداخته و از دام عشق او سخن می‌گوید. شاعر معتقد است که عشق معشوق از هر چیزی ارزشمندتر است و حتی ثروت و قدرت نیز در برابر آن بی‌ارزش است. او همچنین از نور و زیبایی چهره معشوق و تأثیر آن بر جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۰۷

دوشْ همه شب، دوشْ همه شب، گشتم من بر بامِ حَبیبی
اَخْتَر و گَردون، اَخْتَر و گَردون، بُرده زِ زُهره جامِ حَبیبی

جُملهٔ جان‌ها، جُملهٔ جان‌ها، بَسته پَر و پا، بَسته پَر و پا
هَمچو دلِ من، هَمچو دلِ من، دِلْخوش اَنْدَر دامِ حَبیبی

دامِ تو خوش‌تَر، دامِ تو خوش‌تَر، از میِ اَحْمَر، وَزْ رَزِ اَخْضَر
از زَرِ پُخته، از زَرِ پُخته، نادره تَر بُد، خامِ حَبیبی

نورِ رُخِ شَهْ، نورِ رُخِ شَهْ، حَسرتِ صد مَهْ، رَهْ زَنِ صد رَهْ
صُبحِ سَعادت، صُبحِ سَعادت، دَرج شده در شامِ حَبیبی

مَخْزنِ قارون، مَخْزنِ قارون، اَخْتَرِ گَردون، مُلْکِ هُمایون
گَر بِدَهَد جان، گَر بِدَهَد جان، او نَگُزارد وامِ حَبیبی

عام شُده‌ست این، عام شُده‌ست این، نَظْمِ سُخَن‌ها، لیک تو این بین
ای شُده قُربان، ای شُده قُربان، خاصِ جهانْ در عامِ حَبیبی
وزن: مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.