هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از یافتن گنج وفا، یار و معشوق خود سخن می‌گوید. او از رسیدن به آرامش و رضایت درونی و یافتن معنای زندگی صحبت می‌کند. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند و از یافتن حقیقت و معنویت در زندگی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۰۰۸

خواجه سَلامٌ عَلَیک، گنجِ وَفا یافتی
دل به دِلَم نِهْ که تو گُم شُده را یافتی

هم تو سَلامٌ عَلَیک، هم تو عَلَیکَ السَّلام
طَبْلِ خدایی بِزَن، کین زِ خدا یافتی

خواجه تو چونی، بگو، در بَرِ آن ماه رو؟
آن کِه زِ جا بَرتَر است، خواجه کجا یافتی؟

ساقیِ رَطْلِ ثَقیل، از قَدَحِ سَلْسَبیل
حَسرتِ رضوان شُدی، چون که رضا یافتی

ای رُخِ چون زَر شُده، گنجِ گُهَر بَرزَدی
وِیْ تَنِ عُریان، کُنون، باز قَبا یافتی

ای دلِ گریان، کُنون، بر همه عالَم بِخَند
یارِ مَنی بَعد ازین، یارِ مرا یافتی

خواجه تویی خویشِ من، پیشِ من آ، پیشِ من
تا که بگویم تو را من که، کِه را یافتی

کوس و دُهُل می‌زَنند، بر فَلَک از بَهرِ تو
رو که تویی بر صَواب، مُلْکِ خَطا یافتی

بر لبِ تو لَبْ نَهاد، زان شِکَرینْ لب شُدی
خُشک لَبان را بِبین، چون که سَقا یافتی

خواجه، بِجِه از جهان، قُفل بِنِه بر دَهان
پَنجه گُشا چون کلید، قُفل گُشا یافتی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.