هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و جهاد نفس میپردازد. شاعر از حرکت و جنبش در راه عشق سخن میگوید و تأکید میکند که عشق الهی باعث زنده شدن شهیدان میشود. همچنین، به اهمیت پاکی قلب و نور الهی اشاره میکند و از موسیقی و شادی به عنوان ابزاری برای رسیدن به این حالت معنوی یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی دارد. همچنین، برخی از عبارات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۳۰۱۳
یارْ در آخِر زمان، کرد طَرَب سازیی
باطِنِ او جِدِّ جِد، ظاهرِ او بازییی
جُملهٔ عُشّاق را یارْ بدین عِلْم کُشت
تا نکُند هان و هان، جَهْلِ تو طَنّازییی
در حَرَکت باش ازآنْک، آبِ رَوان نَفْسُرد
کَزْ حَرَکت یافت عشق، سِرِّ سَراندازییی
جُنبشِ جان کِی کُند، صورتِ گَرمابهیی؟
صَف شِکَنی کِی کُند، اسبِ گدا غازییی؟
طَبْلِ غَزا کوفتند، این دَم پیدا شود
جُنبشِ پالانییی، از فَرَسِ تازییی
میزَن و میخور چو شیر، تا به شهادت رَسی
تا بِزَنی گَردنِ کافَرِ اَبْخازییی
بازیِ شیرانْ مَصاف، بازیِ روبَهْ گُریز
روبَهْ با شیرِ حَق، کِی کُند اَنْبازییی؟
گَرم رُوان از کجا، تیره دِلان از کجا
مَروَزییی اوفتاد در رَهْ با رازییی
عشقْ عَجَب غازیییست، زنده شود زو شَهید
سَر بِنِه ای جانِ پاک، پیشِ چُنین غازییی
چَرخِ تَنِ دلْ سیاه، پُر شود از نورِ ماه
گَر بِکُند قَلْبِ تو، قالَبْ پَردازییی
مُطرب و سُرنا و دَف، باده بَرآوَرْده کَف
هر نَفَسی زان لَطَف، آرَد غَمّازییی
ای خُنُک آن جانِ پاک، کَزْ سَرِ میدانِ خاک
گیرد زین قَلْب گاه قالَبْ پَردازییی
باطِنِ او جِدِّ جِد، ظاهرِ او بازییی
جُملهٔ عُشّاق را یارْ بدین عِلْم کُشت
تا نکُند هان و هان، جَهْلِ تو طَنّازییی
در حَرَکت باش ازآنْک، آبِ رَوان نَفْسُرد
کَزْ حَرَکت یافت عشق، سِرِّ سَراندازییی
جُنبشِ جان کِی کُند، صورتِ گَرمابهیی؟
صَف شِکَنی کِی کُند، اسبِ گدا غازییی؟
طَبْلِ غَزا کوفتند، این دَم پیدا شود
جُنبشِ پالانییی، از فَرَسِ تازییی
میزَن و میخور چو شیر، تا به شهادت رَسی
تا بِزَنی گَردنِ کافَرِ اَبْخازییی
بازیِ شیرانْ مَصاف، بازیِ روبَهْ گُریز
روبَهْ با شیرِ حَق، کِی کُند اَنْبازییی؟
گَرم رُوان از کجا، تیره دِلان از کجا
مَروَزییی اوفتاد در رَهْ با رازییی
عشقْ عَجَب غازیییست، زنده شود زو شَهید
سَر بِنِه ای جانِ پاک، پیشِ چُنین غازییی
چَرخِ تَنِ دلْ سیاه، پُر شود از نورِ ماه
گَر بِکُند قَلْبِ تو، قالَبْ پَردازییی
مُطرب و سُرنا و دَف، باده بَرآوَرْده کَف
هر نَفَسی زان لَطَف، آرَد غَمّازییی
ای خُنُک آن جانِ پاک، کَزْ سَرِ میدانِ خاک
گیرد زین قَلْب گاه قالَبْ پَردازییی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.