هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند مهمان‌نوازی، رزق و روزی، عشق، دنیا و آخرت، و هدایت معنوی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند بخشش، عشق به خدا، و دوری از وسوسه‌های دنیوی سخن می‌گوید و مخاطب را به سوی معنویت و درک حقایق الهی هدایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق الهی و دوری از وسوسه‌های دنیوی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۱۴

رو، که به مهمانِ تو، می‌نَرَوَم ای اَخی
بَست مرا از طَعام، دودِ دلِ مَطْبَخی

رِزْقِ جهان می‌دَهَد، خویشْ نَهان می‌کُند
گاهِ وصالْ او بَخیل، در زَر و مالْ او سَخی

مال و زَرَش کم سِتان، جان بِدِه از بَهرِ جان
مَذهَبِ سَردان مَگیر، یَخ چه کُند جُز یَخی؟

قِسْمَت آن بارِدان، مایِدِه و نانِ گرم
قِسْمتِ این عاشقان، مَمْلَکَت و فَرُّخی

قِسْمَتِ قَسّام بین، هیچ مگو و مَچَخ
کار بَتَر می‌شود، گَر تو دَرین می‌چَخی

جَنَّتی‌‌‌‌یی دلْ فُروز، دوزخی‌‌‌‌یی خوشْ بِسوز
چند میانِ جهان، مانده در بَرزخی

سویِ بُتانْ کَم نِگَر، تا نَشَوی کوردل
کور شود از نَظَر، چَشمِ سَگِ مَسْلَخی

زُلْفِ بُتان سِلْسِله‌ست، جانِبِ دوزخ کَشَد
ظاهرِ او چون بهشت، باطنِ او دوزخی

لیک عِنایاتِ حَق، هست طَبَق بر طَبَق
کو بِرَهانَد زِ دام، گر چه اسیرِ فَخی

جانِبِ تبریز رو، از جِهَتِ شَمسِ دین
چند دَرین تیرگی، هَمچو خَسانْ می‌زَخی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.