هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی است که معشوق خود را به خاطر جذابیت و کشش بی‌نظیرش ستایش می‌کند. او از کشش و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که معشوق او را به سمت خود می‌کشد و در عین حال، از جور و سختی‌های این عشق نیز شکایت می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که او را به سوی خود بکشد و از این عشق شیرین و سخت لذت می‌برد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۰۱۹

ای کِه تو عُشّاق را هَمچو شِکَر می‌کُشی
جانِ مرا خوش بِکُش این نَفَس، اَرْ می‌کُشی

کُشتنِ شیرین و خوش، خاصیتِ دستِ توست
زان که نَظَرخواه را تو به نَظَر می‌کُشی

هر سَحَری مُسْتَمِر، مُنْتَظِرم، مُنْتَظِر
زان که مرا بیش تَر وَقتِ سَحَر می‌کُشی

جورِ تو ما را چو قَند، راهِ مَدَد دَرمَبَند
نی که مرا عاقِبَت، بر سَرِ دَر می‌کُشی؟

ای دَمِ تو‌ بی‌شِکَم، ای غَمِ تو دَفْعِ غَم
ای کِه تو ما را به دام، هَمچو شَرَر می‌کُشی

هر دَم دَفْعی دِگَر، پیش کُنی چون سپر
تیغ رها کرده‌ای تو به سپر می‌کشی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.