هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر طبیعی مانند بلبل، گل و بوستان، به موضوعاتی مانند عشق، فناپذیری زندگی، غرور و رهایی از دام‌های دنیوی می‌پردازد. شاعر با بیان نمادین، از زندگی گذرا و اهمیت بی‌نام و نشان زیستن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۴۵

هر جا حدیث خامه من بر زبان رود
بلبل چو بیضه در بغل آشیان رود

مرغ ز دام جسته ز دل دانه می خورد
آدم دگر چرا به ریاض جنان رود

هر شاخ گل خدنگ به خون آب داده ای است
خونش به گردن است که در بوستان رود

خوش وقت بلبلی که در ایام نوبهار
از بیضه سر برآورد وپیش از خزان رود

زنگار خودپرستی از آیینه غرور
از خاکبوس درگه پیر مغان رود

نام ونشان حلال بر آن کس که در جهان
بی نام زندگی کند وبی نشان رود

بر عندلیب زمزمه عشق تهمت است
ورنه چرا شمیم گل از گلستان رود

ایمن مشو ز فتنه آن خال دلفریب
کاین دزد خیره در نظر پاسبان رود

صائب به درگه که ازین آستان رود
باجبهه ای که داغ وفا خانه زاد اوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.