هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، گذرا بودن دنیا و ناپایداری لذات آن را بیان می‌کند. شاعر با اشاره به عناصری مانند گل، لاله، کاروان، شبنم و چرخ، بر بی‌ثباتی زندگی و ضرورت استفاده از لحظات تأکید می‌کند. همچنین، درد و رنج انسان در برابر این ناپایداری و اشتیاق به معشوق را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۴۲۵۰

می در پیاله کن که گل و لاله می رود
این کاروان چو شعله جواله می رود

از ره مرو به زینت دنیا کز این بساط
گوهر عنان گسسته تراز ژاله می رود

دلهای شب بنال که از چشم شور صبح
گرمی ز گریه واثر از ناله می رود

از اشتیاق روی تو نعلش در آتش است
هر شبنمی که بر ورق لاله می رود

از چرخ بد گهر به عزیزان نرفته است
ظلمی که بر لب تو ز تبخال می رود

از پاکدامنان نکند حسن احتراز
ماه تمام در بغل هاله می رود

از دل مجو قرار که آن خوش خرام را
پای در خواب رفته ز دنباله می رود

یک صبح اگر کند ز سر درد گریه ای
صائب سیاهی از جگر لاله می رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.