هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های عاشقانه و روحی است که با تصاویر شاعرانه مانند غنچه، خار، و گلزار توصیف شده است. شاعر از ناامیدی، حسرت، و سختی‌های عشق سخن می‌گوید و به دنبال گشایشی در دل‌های سخت و شرایط دشوار است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج روحی نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۶۰

دل از هجوم نشتر آزار وا شود
چون غنچه ای که در بغل خار وا شود

هر دیده نیست محرم آن چاک پیرهن
تا بر رخ که این در گلزار وا شود

همتاب شد چو رشته، یکی زود می شود
مشکل که از میان تو زنار وا شود

باشد همان به حسرت آن چشم نیمخواب
چشمم اگر به دولت بیدار وا شود

حوران برآورند سر از روزن بهشت
هر جا دهان یار به گفتار وا شود

در هر دلی که خرده رازی نهفته هست
چون غنچه بیشتر به شب تار وا شود

جانی که داشت شکوه ز تنگی لامکان
در تنگنای چرخ چه مقدار وا شود

نادان شود ز تیرگی جهل هرزه نال
قفل دهان سگ به شب تار وا شود

دلهای سخت را بود آتش نسیم صبح
پیکان یار در دل افگار وا شود

جوش بهار، بلبل خونین دل مرا
فرصت نداد غنچه منقار وا شود

در موسمی که غنچه پیکان شکفته شد
صائب مرا نشد گره از کار وا شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.