هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان حقایق تلخ و ناراحتکننده زندگی میپردازد. در آن از مفاهیمی مانند صداقت، عقل، جنون، حرص و طمع، و دوری از حقیقت سخن گفته میشود. همچنین، به تأثیرات منفی برخی رفتارها و ویژگیهای انسانی مانند تعلقات بیجا، ظاهرسازی، و دوری از محیط واقعی اشاره میکند. در نهایت، شعر به زیباییهای طبیعت و تضاد آن با رفتارهای انسانی میپردازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی موجود در این شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون، حرص، و دوری از حقیقت نیاز به درک و تجربه بیشتری از زندگی دارند.
غزل شمارهٔ ۴۲۷۶
گفتار صدق، مایه آزار می شود
چون حرف حق بلند شود دار می شود
پای به خواب رفته شمارد دلیل را
آن را که شوق قافله سالار می شود
چون عقل نیست نقد جنون قلب و ناروا
دیوانه خرج کوچه وبازار می شود
کوه تعلقی که تو بر خویش بسته ای
از سایه تو خاک گرانبار می شود
دلهای آب کرده نماند درین بساط
شبنم کجا مقیمی گلزار می شود
در محفلی که روی تو گردد عرق فشان
از خواب حیرت آینه بیدار می شود
در چشم بلبلی که کشد سر به زیر بال
عالم تمام یک گل بی خار می شود
عقلی که می گشود ز کار جهان گره
امروز صرف بستن دستار می شود
از حرص، کار نفس به طول امل کشد
این مور از امتداد زمان مار می شود
بر چین بساط شید که طاعات ظاهری
در چشم نفس پرده پندار می شود
سوراخ می شود دلش از دوری محیط
هر قطره ای که گوهر شهوار می شود
نتوان ز شرم در رخ آن گلعذار دید
شبنم حجاب چهره گلزار می شود
صائب زنند مهر به لب جمله طوطیان
هر جا که خامه تو شکربار می شود
چون حرف حق بلند شود دار می شود
پای به خواب رفته شمارد دلیل را
آن را که شوق قافله سالار می شود
چون عقل نیست نقد جنون قلب و ناروا
دیوانه خرج کوچه وبازار می شود
کوه تعلقی که تو بر خویش بسته ای
از سایه تو خاک گرانبار می شود
دلهای آب کرده نماند درین بساط
شبنم کجا مقیمی گلزار می شود
در محفلی که روی تو گردد عرق فشان
از خواب حیرت آینه بیدار می شود
در چشم بلبلی که کشد سر به زیر بال
عالم تمام یک گل بی خار می شود
عقلی که می گشود ز کار جهان گره
امروز صرف بستن دستار می شود
از حرص، کار نفس به طول امل کشد
این مور از امتداد زمان مار می شود
بر چین بساط شید که طاعات ظاهری
در چشم نفس پرده پندار می شود
سوراخ می شود دلش از دوری محیط
هر قطره ای که گوهر شهوار می شود
نتوان ز شرم در رخ آن گلعذار دید
شبنم حجاب چهره گلزار می شود
صائب زنند مهر به لب جمله طوطیان
هر جا که خامه تو شکربار می شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.