هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی است که به زیبایی از عشق، طبیعت و مفاهیم عرفانی سخن می‌گوید. در آن از تشبیهات و استعاره‌های عمیق مانند آینه، شمع، دریا و گل استفاده شده است تا احساسات و حالات درونی را بیان کند. شاعر از سکوت، عشق و تأثیرات آن بر روح و جان می‌گوید و با تصاویر شاعرانه، مفاهیم بلند عرفانی را منتقل می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۸۱

دل بی غبار از لب خاموش می شود
از جوهر آب آینه خس پوش می شود

بی مغز را کند دهن بسته مغزدار
خوان تهی نهفته به سرپوش می شود

در هر کجا فسانه چشم تو سر کنند
چشم غزال، خواب فراموش می شود

از صبح اگر خموش شود شمع دیگران
روشن دلم ز صبح بناگوش می شود

گردش ز جا نخیزد اگر خاک ره شود
هر کس که از خرام تو مدهوش می شود

بار سلاح عاریه مردان نمی کشند
دریا ز موج خویش زره پوش می شود

تلخی که نوش جان کنی آن را، شود شکر
نیشی که در جگر شکنی نوش می شود

می حسن را ز پرده شرم آورد برون
گل در شکفتگی همه آغوش می شود

چون آب ازانفعال فرو می رودبه خاک
سروی که با نهال تو همدوش می شود

صائب خموش باش که در مجلس شراب
می عاجز از پیاله خاموش می شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.