۲۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۳۴

کو عشق که دودم ز دل تنگ برآرد
این سوخته تخم از جگر سنگ برآرد

دنباله رو محمل او را چه بود حال
جایی که جرس ناله به فرسنگ برآرد

این نقش که زد ساعد سیمین تو برآب
از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد

تدبیر من آهنگ زمین بوس تو دارد
تا پرده تقدیر چه آهنگ برآرد

پیمانه چو پروانه به گرد تو زند بال
از آتش می روی تو چون رنگ برآرد

تاب سخن تلخ ندارد دل نازک
این آینه از آب گهر زنگ برآرد

صائب شرر جان چه کند در تن خاکی
چون شعله نفس در جگر سنگ برآرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.