هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که بر آزادی روح از تعلقات مادی، اهمیت فقر و فنا در رسیدن به آرامش، و ناتوانی ظواهر دنیوی در تسکین دردهای عمیق روحی تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که دردهای آشکار قابل درمان هستند، اما زخم‌های پنهان کشنده‌اند. همچنین، او بر سادگی و بی‌تعلقی به دنیا به عنوان راهی برای رسیدن به آرامش روحی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این متن برای درک و تجزیه و تحلیل، به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم این مفاهیم مشکل داشته باشند یا نتوانند ارتباط عمیقی با آن برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۴۳۴۰

اندیشه ز کلفت دل بیتاب ندارد
پروای غبار آینه آب ندارد

از فکر مکان جان مجرد بود آزاد
حاجت به صدف گوهر نایاب ندارد

درمان بود آن درد که اظهار توان کرد
آن زخم کشنده است که خوناب ندارد

در فقر وفنا کوش که جمعیت خاطر
فرش است در آن خانه که اسباب ندارد

ریزد ز هم از پرتو منت دل نازک
ویرانه ما طاقت مهتاب ندارد

سر گرم طلب باش که چندان که روان است
از زنگ خطر اینه آب ندارد

بر آینه ساده دلان نقش گران است
دیوار حرم حاجت محراب ندارد

صائب به چه امید برآییم ز غفلت
بیداری ما آگهی خواب ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.