هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، غم و ناامیدی را در قالب تصاویر طبیعی مانند غنچه، شبنم و نخل بیان می‌کند. شاعر از بی‌پولی و ناامیدی خود می‌گوید و طبیعت را نیز بی‌احساس و بی‌اعتنا به رنج انسان توصیف می‌کند. در پایان، اشاره‌ای به هند و سیاهی‌اش دارد که نماد نبود نور و پاکی است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، مضامین غم و ناامیدی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۴۲

طفل است وغم ناله ما هیچ ندارد
این غنچه سر وبرگ صبا هیچ ندارد

پیداست ز هر قطره شبنم که درین باغ
عشقی که هوایی است بقا هیچ ندارد

گفتم به تهیدستی امید ببخشای
گفتا الف قامت ما هیچ ندارد

نخل قد او دید وزشرم آب نگردید
شاخ گل این باغ حیا هیچ ندارد

صائب چه عجب گر دلت از هند سیه شد
این خاک سیه نور وصفا هیچ ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.